سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تنها برای یک نفر
نوشته های این وبلاگ تنها برای محبوبی است که هیچگاه فراموش نخواهد شد... با احترام فراوان برای او امضا:"محمد" 
قالب وبلاگ

 


خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست؟         طاقت بار فِراق این همه ایامم نیست...


[ یادداشت ثابت - شنبه 93/10/28 ] [ 7:5 صبح ] [ محمد ] [ نظرات () ]

 

ما گوشه نشینان خرابات الستیم
"درحسرت دیدار رخ یار نشستیم
مقصود همه گر که بود مال و منالی
ما آز و طمع را به لب یار شکستیم..."


[ شنبه 93/9/15 ] [ 10:32 صبح ] [ محمد ] [ نظرات () ]

 

بسم الله

ماه من دارد تقاضایی زمن

منتش را می کشم هرلحظه من

چندسطری بهر درس و مشق او

می نویسم با جان ودل هرلحظه من

کاش یارب می رساندی کام او

تا که شاید هم برآید کام من

قانعم گر شادیش این گونه است

گرهمه عمرم نباشد یار من

بیست و هشتم فروردین 93


[ پنج شنبه 93/1/28 ] [ 11:39 عصر ] [ محمد ] [ نظرات () ]

چون شوم خاک رهش دامن بیفشاند ز من
ور بگویم دل بگردان رو بگرداند ز من
روی رنگین را به هر کس می‌نماید همچو گل
ور بگویم بازپوشان بازپوشاند ز من
چشم خود را گفتم آخر یک نظر سیرش ببین
گفت می‌خواهی مگر تا جوی خون راند ز من
او به خونم تشنه و من بر لبش تا چون شود
کام بستانم از او یا داد بستاند ز من
گر چو فرهادم به تلخی جان برآید باک نیست
بس حکایت‌های شیرین باز می‌ماند ز من
گر چو شمعش پیش میرم بر غمم خندان شود
ور برنجم خاطر نازک برنجاند ز من
دوستان جان داده‌ام بهر دهانش بنگرید
کو به چیزی مختصر چون باز می‌ماند ز من
صبر کن حافظ که گر زین دست باشد درس غم
عشق در هر گوشه‌ای افسانه‌ای خواند ز من
غزل شماره 401


[ جمعه 92/10/13 ] [ 7:38 عصر ] [ محمد ] [ نظرات () ]

 

چه کرده ای تو با دلم به چشم اشکبار خود

به ناله گفته ام بسی حدیث غمگسار خود

بیا بیا که مانده ام ز راه عشق بی مثال تو

مگر نگفته ام به تو که بسته ام خیال تو

به اشک چشم و دل به خواهش زبان خود

به شعر و نثر و قافیه به دلبرم فغان خود

دگرنباشدم توان کنم فغان و التماس تو

شده امید من تبه ز آن همه کلاس تو

دهم دی ماه 92


[ سه شنبه 92/10/10 ] [ 9:26 صبح ] [ محمد ] [ نظرات () ]

نظامی:

چه خوش نازیست ناز خوبرویان ...................... زدیده رانده را در دیده جویان

به چشمی خیرگی کردن که «برخیز» .............. به دیگر چشم دل دادن که «مگریز»

به صد جان ارزد آن نازی که جانان ................... «نخواهم» گوید و خواهد به «صدجان»


وحشی:

مریض عشق اگر صد بود ................... مرض یکی و طبیعت  یکی و مزاج یکیست

تمام، طالب وصلیم و وصل می طلبیم ............ اگر یکیم و اگر صد که احتیاج یکیست

بجز فساد مجو وحشی از طبیعت دهر ............. که وضع عنصر و تألیف امتزاج یکیست


وحشی:

شد وقت آن دیگر که من ترک شکیبایی کنم ............ ناموس را یک سو نهم بنیاد رسوایی کنم

چندی بکوشم در وفا کز من نپوشد راز خود ............... هم محرم مجلس شوم هم باده پیمایی کنم

تو خفته و من هر شبی در خلوت جان آرمت ............... دل را نگهبانی دهم خود را تماشایی کنم

 


[ چهارشنبه 92/10/4 ] [ 6:3 عصر ] [ محمد ] [ نظرات () ]

 

گربگویم نیستم دلتنگ تو

وربگویم نیستم در فکر تو

گفته ام لافی برای زخم تو

ای تمام قلب من از سهم تو

کرده ای ویران بنای روح من

ای دوصد لشکر اسیرچشم تو

چاره ای فرما فراقت مشکل است

ای بهشت زندگی در چشم تو

27آذر 92


[ چهارشنبه 92/9/27 ] [ 5:58 صبح ] [ محمد ] [ نظرات () ]

امشب شب خوبی نیست - امشب آرزوی شعرهایم طلبکاری پیدا کرده... دلم شکست
غزل شماره 322
خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم
به صورت تو نگاری ندیدم و نشنیدم
اگر چه در طلبت همعنان باد شمالم
به گرد سرو خرامان قامتت نرسیدم
امید در شب زلفت به روز عمر نبستم
طمع به دور دهانت ز کام دل ببریدم
به شوق چشمه نوشت چه قطره‌ها که فشاندم
ز لعل باده فروشت چه عشوه‌ها که خریدم
ز غمزه بر دل ریشم چه تیر ها که گشادی
ز غصه بر سر کویت چه بارها که کشیدم
ز کوی یار بیار ای نسیم صبح غباری
که بوی خون دل ریش از آن تراب شنیدم
گناه چشم سیاه تو بود و گردن دلخواه
که من چو آهوی وحشی ز آدمی برمیدم
چو غنچه بر سرم از کوی او گذشت نسیمی
که پرده بر دل خونین به بوی او بدریدم
به خاک پای تو سوگند و نور دیده حافظ
که بی رخ تو فروغ از چراغ دیده ندیدم

 


[ سه شنبه 92/9/26 ] [ 10:25 عصر ] [ محمد ] [ نظرات () ]

 

برسرم شور و نوایی دیگر است

بردلم برپاسرایی دیگر است

یمن عشق است گر دوبیتی گفته ام

گرچه چشمش بر مردادی دیگر است

من ز وصلش کنده ام نخل امید

التهاب قلب وی اما وصالی دیگر است

گرچه رضوان را علی باشد قسیم

قلب من وقف بهشتی دیگر است

21 آذر 92


[ سه شنبه 92/9/26 ] [ 6:0 عصر ] [ محمد ] [ نظرات () ]

 

پر ز احساس است شعر عاشقان

قصه عشق و محبت را بخوان

در مسیر عشق مشکلها بود

نقص عقل او یکی زآنها بود

گرچه باشد قصه ما ناتمام

شور آن ارزد به دنیا والسلام

20 آذر 92


[ سه شنبه 92/9/26 ] [ 6:0 عصر ] [ محمد ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

. . . قسمتم نیست ببینم رخ دلدار ولی هرکجاهست بداند که خرابش شده ام *** سودای دلم قسمت هر بی سروپا نیست خوش باش که یک لحظه دلم از تو جدا نیست
موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 45154